مدیریت استراتژیک در تصمیم گیری
فارغ از همه فرصت ها و تهدیدات یک کسب و کار و وضعیت آن در بازار دستاوردهای اصلی و ملموس یک کسب و کار براساس انتخاب ها و تصمیمات اتخاذ شده در آن کسب و کار محقق می گردد.
مسیر تبدیل یک ایده به اجرا یا تطبیق سریع نسبت به تغییرات پیرامونی یک کسب و کار نیاز به چابکی و فرایند عملیاتی و گاه ریسک پذیر دارد . یکی از اصول مدیریت استراتژیک نظریه انتخاب است .
در این نظریه دستاوردهای ما برآیند انتخاب های ما است بدون شک هر انتخاب هزینه ها و درامدهایی را برای کسب و کار رقم خواهد زد .
شما نمی توانید تمامی جوانب یک استراتژی یا اقدام را بررسی یا تحت مدیریت داشته باشید و نتایج حاصل از آن هم متاثر عوامل خارجی است در نتیجه ما با اتخاذ یک تصمیم یا انتخاب یک استراتژی هزینه و درآمدهای ملموس یا غیرملموس به کسب و کار تحمیل می کنیم .
در این شرایط مدیریت استراتژیک با بهره مندی از تکنیک های مختلف از قبیل swot -ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک – تحلیل زنجیره ارزش و …. به کمک یک کسب و کار خواهند آمد تا بهترین تصمیم را براساس اولویت های واقعی و مورد نیاز یک کسب وکار با استفاده از منابع آن ایجاد نموده و نتایج آن را قابل تحلیل نمایند .
اما کسب و کارهای کوچک یا متوسط با توجه به ساختارهای سنتی و فردگرایی که دارند معمولا از ساختارهای علمی تبعیت نمی کنند و تصمیمات براساس نظرهای هیجانی و فردی اتخاذ شده و منابع براساس این اهداف یا استراتژیها جهت گیری می گردند . این نوع تصمیم گیری تهدیدات پنهانی از قبیل موارد زیر را در یک کسب و کار ایجاد می نمایند :
1- فاصل زیاد بین یک تصمیم تا اجرا و عدم ایجاد دستاوردهای ملموس از یک تصمیم اتخاذ شده
2- آزمون و خطا در استراتژی ها و هدررفت منابع مالی و نیرو انسانی در اجرا تصمیم ها
3- تغییرات خلق الساعه و هیجانی و عدم داشتن استراتژی کلان در راستا اهداف کلان کسب و کار
4- افزایش ضریب خطا بدلیل عدم تمرکز و چابکی در سیستم
5- انتخاب ها و عملکرد سلیقه ای و عدم مدیریت منابع انسانی در راستا اهداف و منافع شرکت
در این شرایط مجموعه مشاورین کسب و کار با روش های کاملا عملیاتی و منطبق با شرایط کسب و کارهای کوچک و متوسط ساختار تصمیم سازی و تصمیم گیری در شرکت ها را بررسی نموده و بصورت کاملا اصولی فرایند ساخت یک تصمیم – تحلیل و تصویب آن و مسیر اجرا نمودن آن براساس منابع مالی و انسانی یک کسب و کار را طراحی نموده و راهبری می نمایند . موارد اصلی که در ساختار تصمیم گیری نیاز به بهبود دارد به شرح زیر می باشد :
-
شناسایی عارضه ها در مسیر تصمیم سازی و بهبود ساختار خلق یک ایده یا برنامه جهت اتخاذ تصمیم درست و جامع
-
طراحی ساختار پرزنت یک تصمیم و ارایه پارمترهای تاثیر گذار بر خلق یک ایده یا برنامه
-
ساختار تصمیم گیری ( اجماع یا رای گیری ) و استفاده بهینه از این ساختار در طراحی درست و حرفه ای
-
بهبود ساختار تصویب یک تصمیم و بهره برداری درست از منابع مالی و نیروی انسانی در راستا یک تصمیم
-
جهت گیری حرفه ای و چابک و عملیاتی منابع در راستا یک تصمیم
-
مشاوره نظارت بر اجرا و شناسایی انحراف از اقدام و بهبود مستمر آن
دیدگاهتان را بنویسید